L'article édité sur le site de FRI (Radio France Internationale)
هجدهمين جشنوارۀ موسيقى مقدس فاس ياد حكيم عمر خيّام را گرامى داشت
هجدهمين جشنوارۀ موسيقى مقدس فاس در مراکش، از
روز ٨ تا ١٦ ژوئن، با شرکت دهها گروه موسيقى از سراسر دنيا، با استقبال فراوان تماشاگران و دوستداران موسيقى عرفانى مواجه شد. جشنوارۀ امسال، جایگاه خاصی به عمر خیام و شعر او داده بود که به زبانهای فارسی و فرانسه وعربی به تماشاگران مشتاق هدیه شد.
شهر يك میليونى فاس كه باستانى ترين شهرمراكش است به هنگام فتح آفريقاى شمالى توسط اعراب بنياگذارى شده است و تا به امروز مركز مذهبى و عرفانى اين كشور ميباشد. فستيوال موسيقى عرفانى (مقدس یا بنيادى) فاس هر سال بعد از جشنواره صوفى اين شهر كه در ماه آوريل برگزار میشود مردم را به هواى ديگرى از موسيقى مهمان ميكند. اين فستيوال نتيجه كار يك سالۀ بيست وپنج نفر است. در هفته آخر بيش از يكصد نفر ديگر به آنان ميپيوندند تا تمام شهر و تماشاگرانى كه از نقاط مختلف دنيا آمده اند را درشادى عرفانى فروبرند: نزديك به پنجاه كنسرت با موسيقىهاى گوناگون در مدت هشت روز فستيوال، همراه با گفتگوها و سخنرانيهاى بامدادى... مهمانان جلسه هاى گفتگو از روشنفكران، نويسندگان، روزنامه نگاران معروف دنياى غرب و شرق برگزيده شده اند.
امسال حدود پنجاه گروه مختلف از مراكش، هند، ازبكستان، عراق، مجارستان، آمريكا، پاكستان، ايتاليا، لبنان، اسپانيا، تونس، گينه، ايسلند و ايران دعوت داشتند. البته در سالهاى قبل، هنرمندان و نوازندگان ايرانى پیوسته در اين فستيوال شركت داشته اند.
الن وبر، مديرهنرى جشنواره برای نقش زنان اهميت خاصّى قائل شده و ازميان مهمانان زن بايد از جان بائز (Joan Baez)، بيورك (Björk)، مهسا و مرجان وحدت، إحسان الرميقي و صنم ماروی نام برد. هر روز بيش از
٢٠٠٠ نفر به تماشاى نمايشها و كنسرتهاى فستيوال نشستند.
فلسفۀ جشنواره
مديركل اجرايى جشنواره، آقاى فوزي الصقلى، جشنواره موسيقى "بنيادى عرفانى" فاس را با ديدى فراتر از واقعيت تلخ جهان امروز مينگرد و معتقد است كلمۀ "مقدس" معنى لازمه را نميرساند و بهتر است كلمه "بنيادى" و يا "ريشهاى" را بكار گرفت. در بين همۀ فرهنگهاى گوناگون درميیابيم كه موسيقىهايى وجود دارند كه در ژرفناى روح انسانها ريشه دارند و آنها را به ارزشهاى معنوى هدايت ميكنند. اصالت اين جشنواره در اين است كه از آميزش موسيقى و موضوعات اجتماعى و سياسى زندگى امروزى معجونى مىسازد كه تماشاگر را جذب ميكند.
آقاى محمد قباج، رئيس موسسه "روح فاس" كه از بنيانگذاران اين فستيوال است، عقيده دارد كه انسان ميتواند با انرژى اميد به جهان بنگرد. به نظر آقاى الن وبر، مديرهنرى فستیوال، شاعر و خوانده و نوازنده و رقصنده هميشه توانسته اند به عمق احساسات انسانها راه يابند و به روح آنها شادى بخشند.
فوزي الصقلى در باره انتخاب عمر خيام ميگويد : "البته اشعار خيام با متن امسال فستيوال كاملاً تطابق دارد ولى من از گرامىداشت خيام دو هدف داشتم. نخست اينكه ارزش علمى او در رياضيات و نجوم و در عين حال در فلسفه و کلام براى همگان روشن است. سپس اين كه اين فيلسوف با اشعار و افکارش هميشه خود و دنيا را زير پرسش قرارمیدهد و تلاش میکند تا از این راه براى رسيدن به يك معنويت شخصی استفاده کند. این نکات دائما این سوال را طرح میکند که او كيست؟ آيا او فيلسوف است يا مذهبى يا دانشمند؟ سوالهايى كه ما را به انديشه ميبرد تا رابطۀ خودمان را با جهان به پرسش بگذاريم. در ضمن، اشعار او از قرنها پيش به عربى ترجمه و تدريس شده اند بطوري كه امروز خيام نه تنها به ايران بلكه به تمام دنياى عرب هم تعلق دارد."
همنوازى و نمايش بزرگ گشايش جشن با خيام
برنامه شب گشايش جشنواره درحضور ملكه مراكش، همسر محمد ششم در بزرگترين قلعه شهر که بزرگترین دروازۀ شهر قديمى هم هست اجرا شد. زيبايى معمارى اين بنا كه با نورپردازى جلوۀ بیشتری گرفته بود حالتى افسانهاى و سحرآميز به صحنه ميداد.
تهیۀ نمایش گشایش امسال که برنامۀ اصلی به حساب میآمد به آقاى تونى گَتليف، كارگردان فرانسوى الجزيره اى واگذار شده بود. مهارت اين كارگردان در بروى صحنه آوردن گروههاى موسيقى گوناگون از ايران،
تاجيكستان، هند، مصر، مراكش و لبنان، همراه با رقص و خواندن شش رباعی خيام به فارسى، فرانسه و عربى بسيار مورد تحسين دوهزار تماشاگر قرار گرفت. بعد از خواندن هر رباعى توسط ليلى انور و سناٰ علوي، گهگاه
يكايك و گهگاه با هم، هر گروه موسيقى به نواختن و خواندن مى پرداخت. محمد معتمدى خواننده به همراه هشت نوازنده ايرانى ديگر از هنرمندان روى صحنۀ شب اول بودند. محمد معتمدى خوانندۀ ایرانی كه با صداى گرم
خود همه جمعيت را به شگفت آورده بود بعد از اجرای برنامه گفت : "تمرين برای این نمایش بمدت یک هفته بدرازا کشیده شد. تونى كار بزرگى را بعهده داشت زيرا كه تنظيم هفت گروه موسيقى آن هم با زبانهاى مختلف
به دور يك اثر هنرى كار آسانى نبود".
اگر فيلم مشهور "لچودروم" را بياد آوريم ميفهميم كه انتخاب تونى گتليف براى آفرينش و كارگردانى نمايش اول جشنواره به ياد خيام تماماً دليل خود را پيدا ميكند. در اين فيلم تونى گتليف در حاشيۀ يك
فيلمنامۀ عاطفى، داستان موسيقى كوليها را از هند تا به اسپانيا تعريف ميكند.
شاعر و شهر
نخستين موضوع بحث و گفتگوی بامدادى هم با خواندن يك رباعى عمر خيام آغاز شد. باغ موزه بطحا در هواى مطبوع ابتداى ماه ژوئن، درحاليكه صداى پرندگان سخن اين و آن را همراهى ميكرد بهترين نقطه شهر براى
اينچنين گردهماييست. دوستداران فرهنگ و شعر و فلسفه زير سايۀ بزرگ درخت باغ نشستند تا از گفتگوى فلسفى روز بهرهمند شوند.
"بعد از بهار عرب"، "روحانیت و شرکت" و "بحران اقتصادی یا بحران تمدن" از جمله موضوعهای بامدادى دیگرامسال بود. مهمانان مشهوری چون برنارد ورژولى نويسنده و فيلسوف فرانسوى، كاترين مارشال محقق آمريكايى،
فردريك فرنه روزنامه نگارفرانسوى، پاتريس برودور سياستشناس و محقق كانادايى، ورونيك ريفل رئيس انستيتوى فرهنگهاى اسلامى در پاريس، سالاماتو سو جامعه شناس و محقق از نيجريه، ليلى انور استاد زبان پارسی
در دانشكده زبانها و تمدنهاى شرقى در پاريس، مايكل برى نويسنده آمريكايى، و بسيارى ديگر در اين گردهمايىها شرکت داشتند.
آواز خواهران وحدت با صداى نى پاشا هنجنى
در سالن بزرگ و فرش شده "سراى مُقرى" تماشاگران روى زمين نشسته و به صداى زيباى مهسا و مرجان، به همراهی نواى دلنشين نى پاشا هنجنی بودند. هر سه از نسل جديد جوانان ايرانی اند كه در طى اين دو دهه آخر
به موسيقى ايرانى پرداختند. خواهران وحدت با سه سال اختلاف سن، موسيقى را با هم به ترتيب در ١٢ و ٩ سالگى شروع كردند و اولين كنسرتشان را نیز با هم در سال ١٩٩٥ در ايران و سپس در ١٩٩٧ اجرا كردند. مهسا
و گروه موسيقى پنج نفرۀ او چندى پيش در ايران سى.دى آخر خود را به نام "دارم اميدى" ارائه كرده اند. به نظر مهسا علاقۀ مردم ايران به موسيقى روزبروز زياد تر ميشود. از جمله شاگردان او، حتىٰ خانمهايى
كه ميدانند هرگز براى ديگران نخواهند خواند هم با پشتکار بسيار فراگيرى موسيقى و آواز را دنبال ميكنند. مرجان بيشتر سال را در آلمان بسر ميبرد و تدريس آواز ميكند. براى شنيدن كنسرتهاى مرجان ميتوان
به آلمان و نروژ رفت. "در ايران زنها فقط براى زنها ميخوانند ولى مردم ميتوانند بوسيله اينترنت از همه موسيقيها و خواننده ها بهرهمند شوند."
پاشا هنجنى، ٣٣ ساله، از ١٣ سالگى نى را در هنرستان فراگرفته و تا فوق ليسانس موسيقى را ادامه داده است. نخستين كنسرت او مربوط به سال دومش در فرهنگستان ميشود و يكى ازخاطره هاى فراموش نشدنى زندگى
اوست. سپس با گروه پدرام درخشانی در فستيوال "جهان خسرو" در هند شركت كرده است. در مورد پيشرفت موسيقى در ايران، پاشا هم معتقد است كه علاقۀ زياد مردم باعث شده كه روز به روز تعداد نوازندگان ماهر بیشتر
شود: "مرتباً شاهد از راه رسيدن جوانان بيست و چند ساله اى هستيم كه با تكنيك هاى خيلى قوى سازهاى خود را مينوازند. رقابت در سطح بالاى فنى بسيار زياد شده است".
از جمله قطعه هايى كه اين سه تن براى تماشاگران آن شب اجرا كردند آوازهاى معروف "نوايى" و "لالائى" بود. جوليا، يكى از تماشاگران كنسرت كه از استراليا براى اين جشنواره آمده بود، براى اولين بار موسيقى
ايرانى را كشف ميكرد : "حتماً بعد از بازگشت گروه هاى ايرانى آنجا را پيدا خواهم كرد."
نيكُل كه از مارسى - فرانسه - براى پانزدهمين بار به اين جشنواره ميآيد ميگويد كه زيبايى اين موسيقى احساس درونى خوبى به او ميدهد. نيكُل چند هفته پیش، درماه مه، در دومين جشنوارۀ موسيقى هند و پارسى
كه در مارسى برگزار ميشد نيز شركت داشته است.
سبكهاى گوناگون موسيقى براى سليقه هاى مختلف
تنوع زياد اين فستيوال همه سليقه ها ارضا ميكند. از ميان اينها ميتوان از موسيقى جاز آرشى شپ، آوازهاى تنها و يا دستجمعى صوفيان، ذکرهاى عربى، اشعار مقدس به هندى، تصنيفهاى عربى، موسيقى
كوليها، كنسرت بيورك و دهها گروه ديگر نام برد.
توضيح و تفسير كامل اين جشنواره از حد اين نوشته كوتاه، كه هدفى جز اندك شناساندن اين جشنواره را ندارد، ميگذرد. خوشبختانه، فوزي الصقلى براى ما فاش كرد كه جشنوارۀ سال آينده درباره موسيقى آندلس در
تمامی کرانههای مديترانه خواهد بود: از سيسيل تا الحمرا... همۀ دوستداران موسيقى بايد اين جشنواره را تجربه كنند.
اين يك دو سه روز نوبت عمر گذشت چون آب به جويبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا ياد نگشت روزي كه نيـامدست و روزي كه گذشت